بهداد کوچولوی ما ، آرامبهداد کوچولوی ما ، آرام، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

فرشته کوچولوی سال 91

تشکر مخصوص از عمه صفورا

می خوام تشکر مخصوص از عمه صفورا جون به خاطر این همه لطف و محبتی که نسبت به پسر کوچولوی من دارن بکنم .   می خوام بگم پسر گلم اگه عمه صفورا نبود هیچ وقت من نمی تونستم این خاطرات یا پیام ها رو برات بنویسم این عمه صفورا جون بود که این وبلاگ رو برای شما درست کرد و حالا هم که زحمت کشیدن از سیسمونی شما عکس گرفتن و این قدر قشنگ توی وبلاگتون قرار دادن من امیدوارم که بتونم در آینده زحمت های عمه جونت رو جبران کنم . ...
21 خرداد 1391

بابایی

تا حالا گلم عکسی از بابات نذاشتم تو وب می خوام بابایی خوشتیپ و قشنگتو معرفی کنم     این شما و بابا سبحان   ...
18 خرداد 1391

هفته ی 38 بارداری

کودک شما چگونه تغییر می کند؟ كودك شما حسابي چاق شده است! او بين 2720 تا 3400 گرم وزن دارد (پسرها معمولا كمي سنگين تر از دخترها هستند) و طول بدن او نيز بين 48.2 تا 50.8 سانتي متر است. او مي تواند خيلي محكم چنگ بيندازد كه اين را هم به زودي مي توانيد با انگشت خود امتحان كنيد! اندامهاي او كاملا رشد كرده و در مكان نهايي خود قرار دارند. ولي ريه ها و مغز او هرچند به اندازه اي رشد كرده اند كه بتوانند فعاليت كنند اما تا زمان تولد و مدتي پس از آن نيز به رشد خود ادامه مي دهند. فكر مي كنيد چشمهاي كودك شما چه رنگي هستند؟ ممكن است نتوانيد به درستي پاسخ دهيد. اگر چشمان او قهوه اي باشند احتمالا به همين رنگ باقي خواهند ماند. اگر رنگ چشمانش خاكستري تيره يا ...
18 خرداد 1391

چرا نمی یای پسر گلم

سلام پسر قشنگم می دونی چقدر من و بابایی عطش دیدن تو رو داریم درسته که هنوز فرسته اما دیگه طاقت نداریم گلم امروز بابایت بهت التماس می کرد تا زودتر بیای . می دونی چرا ما این قدر بیتاب شدیم گلم آخه 2 هفته پیش پیشه یک ماما خونگی رفتیم ماما گفت که 2 هفته ی دیگه نهایتن 3 هفته ی دیگه به دنیا میای وقتی این و شنیدیم داشتیم بال در می آوردیم خدا می دونه این 2 هفته چه جوری برامون گذشت اما هنوز که خبری ازت نیست دیروز پیش دکتر رفتم اول انترنش من و معاینه کرد و گفت که رحمم رسیده و همین روزا به دنیا میای اما وقتی دکتر آمد بدون اینکه معاینه بکنه از روی سونو گرافی گفت هنوز زوده و کلی وقت داری خیلی ناراحت شدم اما مامانی من منتظر می مونم اما تو سالم...
18 خرداد 1391

لالایی پسرم

پسر گلم می خوام لالایی که انتخاب کردم برات وقتی به دنیا بیای بخونم رو اینجا بنویسم تا وقتی بزرگ شدی این و به یاد بیاری و اگه خواستی برای بچه ی خودت هم بخونی گلم پسرم     لالایی کن بخواب خوابت قشنگه گل مهتاب شبات هزار تا رنگه یه وقت بیدار نشی از خواب قصه یه وقت پا نزاری تو شهر غصه لالایی کن مامان چشماش بیداره مثل هر شب لولو پشت دیواره دیگه بادکنک تو نخ نداره نمی رسه به ابر پاره پاره           تو رو جای این نی نی ناز میزارم که این قدر ناز خوابیدی وقتی از خواب بیدار میشی بابایی میاد سرا...
3 خرداد 1391
1